اعتقاد به ....

این متن نوشته آنا درویان

 (همسر کارل سیگن ستاره‌شناس بزرگ آمریکایی) هست.


زمانیکه ﻫﻤﺴﺮﻡ مُرد آدمهای زیادی پیشم آمدند و از من پرﺳﯿﺪﻧﺪ ﺁﯾﺎ ﮐﺎﺭﻝ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪﯼ آخر ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ایمان آورد. آنها ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ مدام ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺁﯾﺎ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ خواهم دید.


ﮐﺎﺭﻝ ﺑﺎ شهامتی مثال زدنی ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ سعی نکرد به موهمات پناه ببرد.


ﺗﺮﺍﮊﺩﯼ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭ ﻣﯽ دانستیم ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ دوباره همدیگر ﺭﺍ نمی بینیم، من هرگز ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ مجددا ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻝ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻡ. ﺍﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ ﯼ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ این است، زمانیکه ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ، یعنی ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ، ما با ﺩﺭﮎ این موضوع که حیات بسیار ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ با طراوت زندگی کردیم.

ﻣﺎ هرگز تظاهر به بی اهمیتی ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﺎ این تعریف که ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ فراق نهایی نیست، نکردیم.

جوری ﮐﻪ وی ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، و طوری ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭ برخورد ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ، شیوه ای بود ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺍﺯ یکدیگر ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﺧﻮد مراقبت می کردیم، او همیشه اینگونه زندگی کرد. ﺍﯾﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ نظریه است که من او را یکروز ﻣﻼﻗﺎﺕ ﮐﻨﻢ.

ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﻝ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ. ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ. ﻣﺎ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ. ﻣﺎ یکدیکر ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﯿﻬﺎﻥ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺑﻮﺩ.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.