امشب،20 تیر 95

امشب شب غریبی است،به اندازه یک کوه تنها در پهنه دشتی وسیع، تنهایم و غمگین،امشب شب آرام گرفتن غریب نامدار سینمای ایران،عباس کیارستمی است در دل خاک سرد و غم افزا،امشب شب پرواز بانو مهدیه الهی قمشه ای است ،کسی که مادر سخت دوستش میداشت و من و همه خانواده،امشب چهل و ششمین سالگرد ازدواج مادر و پدر است و تنهایی و افسوس بی پایان پدر که با خاطره این روز مضاعف شده است و سکوت و گم گشتگی و شیدایی مادر که در میان تمام آنچه از مغز و ذهن روشنش گریخته هنوز صدای مرا به خاطر دارد و با لحن و آوای من ،آرام میگیرد،امشب از همه شبهای دلگیری و اندوه هماره ام،غمناک ترم!

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه!تو همدرد من مسکینی 

کاهش جان تو من دارم و من میدانم

که تو از دوری خورشید چها میبینی

امشب،شب 20 تیرماه 1395،در حیاط خانه پدری،تنها نشسته ام و هلال ماه را شاهد بر تنهایی و اندوه خویش یافته ام،امشب شاید آخرین 20 تیرماهمان باشد مادر،عزای هر دومان را به پیشواز رفته ام.......


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.