مرگ

آن یار کزو خانه ما جای پری بود

سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

دل گفت :فرو کش کنم،این شهر ببوسش! 

بیچاره ندانست که یارش  سفری بود

شهریارا! بی حبیب خود نمیکردی سفر

این سفر راه قیامت میروی،تنها چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جنازه های ملول

جنازه های ساکت متفکر

جنازه های خوش برخورد،خوش پوش، خوش خوراک

در ایستگاه های وقت های معین

ودر زمینه مشکوک نورهای موقت

و شهوت خرید میوه های فاسد بیهوده. ....

آه،چه مردمانی در چهار راهها نگران حوادثند 

و این صدای سوت های توقف

در لحظه ای که باید،باید،باید

مردی به زیر چرخ های زمان له شود

مردی که از کنار درختان خیس می گذرد....

من از کجا می آیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

(تمام زندگیم ،بوی مرگ می دهد،من زنده ام آیا؟ ؟یا که نه،مرده ام اما خواب زنده بودن میبینم،دچار سرگیجه و تهوع مداومم، نه مرگ را بالا می آورم نه زندگی را میتوانم قورت بدهم..... )


عباس جان معروفی میفرماید:

عادت کرده ایم هر روز دوش بگیریم،

اما یادمان میرود که ذهن مان هم به دوش نیاز دارد.

گاهی با یک غزل حافظ می توان دوش ذهنی گرفت و خوابید.

یک شعر از فروغ، تکه ای از بیهقی، صفحه ای از مزامیر،

عبارتی از گراهام گرین، جمله ای از شکسپیر، خطی از نیما،

ولی غافلیم.


 شبانه روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می تپانیم توی کله مان؟

بعد هم با همان کله ی بادکرده به رختخواب می رویم

و توقع داریم در خواب پدربزرگ مان را ببینیم که یک گلابی پوست کنده و با لبخند می گوید بفرما !


#سمفونی_مردگان

#عباس_معروفی



دلتنگی

دلتنگی های آدمی را،

باد ترانه ای می خواند

رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد

و هر دانه ی برفی

به اشکی ناریخته می ماند

سکوت سرشار از سخنان ناگفته است

از حرکات ناکرده

اعتراف به عشق های نهان

و شگفتی های بر زبان نیامده

در این سکوت حقیقت ما نهفته است

حقیقت تو

و

من....

#شاملو


هیلاری عزیز



داشتم به عکس هیلاری کلینتون نگاه میکردم .اولین زن کاندیدای نهایی ریاست جمهوری تاریخ آمریکا.

صورتش از غرور و اعتمادبه نفس میدرخشید.

گردن افراشته درمکانی ایستاده بودکه تابه حال هیچ زنی نایستاده.

 به صورتش که نگاه میکردم کنارچشم هایش پراز چین و چروک بود و پیری پوست صورتش را از طراوت جوانی انداخته بود.

اما لبخند پیروزمندانه اش صورتش را روشن کرده بود.

من در مورد سیاست ها و نگرش های جهان بینانه او بحثی ندارم.اینکه بعداز رسیدن به ریاست جمهوری آمریکا چه چیز برای کشورش و دنیا تدارک دیده است.

مهم این بود که اودر آن مقام ایستاده ، انسانی در نهایت قدرت ازهمجنسان ما.

وماهنوز درگیر بوتاکس و عمل های زیبایی و پروتز و آرایش های بی قاعده هستیم.

این قدرت و عظمت را برای زنان کشورم آرزو کردم که با تمام مشقات و تضییع حقی که در قبالشان روا می دارند باز دلخوش النگو و گوشواره هایی هستند و صدای اعتراضشان را برق این فلزات زرد خاموش می کند.

من نگران زنان کشورم هستم وقتی هنوز در جامعه مجازی میچرخند و جوک ارسال می کنند ولی متن های بلند و تکان دهنده را نمی خوانند چرا که از حوصلشان خارج است و اصولا علاقه ایی برای دانستن ندارند.

جامعه مجازی برای زنان در مملکت ما همان اجتماع های زنانه دم دربهای منزل است ولی باکلاس تر ومدرن تر با گوشی های لمسی و لمیده  و آسوده بر مبل.

برای زنان جامعه خویش نگرانم که از اخبار جهان

 بی خبرند و مطالعه رامشقت بار و کسل کننده

 می دانند.


#زهره_جمال_گلی

زندانی شیلن

یک روز رسید که کسانی آمدند تا مرا آزاد کنند

نپرسیدم چرا به این خیال افتاده اند و از کجا می آیند

زیرا دیگر

زندگانی با زنجیر و بی زنجیر برایم یکسان بود

دیری است که به نومیدی خو گرفته ام

حتا هنگامی که ایشان به زندان آمدند

و بند از دستم برداشتند

ناراضی شدم

زیرا اندک اندک این دیوارهای تنومند و سنگین برای من 

به صورت خلوتکده زاهدان درآمده بود

که سرآسر آن مال من و در اختیار من بود

چون با زندان خو گرفته بودم

وقتی فرمان آزادی خود را شنیدم

آه حسرت از دل برکشیدم

و با دلی پر غم به سوی آزادی رفتم


#لرد_بایرون


#زندانی_شیلن